تسنیمی از جنت یار

تسنیمی از جنت یار

و مزاجه من تسنیم ! ( مطففین / 27 )
تسنیمی از جنت یار

تسنیمی از جنت یار

و مزاجه من تسنیم ! ( مطففین / 27 )

زمانی برای بزرگدشدن!



برای هر لحظه زیستن باید عاجزانه از خدا خواست تا


 در بازی نفس و وساوس شیاطین کم نیاورد محبت خدا طلب می خواهد


 و چشمانی بیدار هر لحظه هر صبح و شام الطاف الهی


 بر جانت جاری می شود تا دل خودت نخواهد وسوسه ای 


اثر نخواهد کرد و دلت آنزمان نخواهد خواست که سعه یافته باشد 


با محبت الهیاگر حب ولی خدا در دلت نباشد


 حب نفس ، منیت حب دنیا ، جاه و مقام خواهد بود


ما کی زمان بزرگ شدمان می شود؟

 

هر امتحان پلی است برای بزرگ شدنمان ...



آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است ...



شب قدر من ! 

قدر ِ قدر من !

لیله ی قدر من !

قدر ِ لیله قدر من !

قدر ِ قدر !

آقای خوبم ... تمام پناهم ...

به قول آن پیرمرد باصفا ؛ در بدترین اضطرار هم ... حتی وقتی نمیتوانم پدر و مادر و اهل بیتم را برای کمک بخوانم تو هستی که آرام جان منی و دستم را گرفته ای ... هزار در هزار !


مهدی جان ...

یوسف عالمین ...

ای پاک نهاد مقدس ...


هزار درد محاصره کرده اند جانم را 

به خدای بزرگ قسم تو نبودی امیدی نداشتم 

صبرم تویی 

صومم تویی

صلاتم تویی


ای روشنایی بزرگ عالمین ...

امشب به من مستضعف هم نگاهی کن ...

من جز تو کسی را ندارم آقا ...

تو که سالهاست پدرم بوده ای پشت و پناهم بوده ای همه کسم بوده ای


تو بودی که در ثانیه های سخت و غمبار ، این یتیم را به نگاه عنایتی نجات دادی

ای ناجی مضطرین عالم 

میدانم دلت را شکسته ام ؛ هزار در هزار ...

اما

کرامت کن و عفو بزن نامه سیاهم را 


سیاهم و روسیاه اما به نور و روشنایی و آب و آفتاب قسم دوستت دارم ...

دوستت دارم آقای من .



به همه خواهم گفت !


ارباب،

شب آمدنت شب اجابت ها،

شب برآورده شدن دعاهای سخت ،

به همه خواهم گفت امشب فریاد خواهم زد

آمدنت را ،

عزیز عالم ،

....


ظهور نور محمدیه


مبعث ،

ظهور نور محمدیه صلی الله علیه و آله وسلم

روز برانگیخته شدن کسی است به رسالت که خداوند خود

تربیت او را بر عهده گرفته بود 

کسی که در اعلی درجات بندگی قرار داشت 

روزی که نه تنها برای او که برای امت او‌

  که نه برای تمام انسانیت عظیم است 

محمد ،

مخاطب خاص خدا قرار می گیرد
 

غار حرا از عظمت این گفتگوها می درخشد و در پوست خود

نمی گنجد. جبرییل از طرف خدا خطاب می کند : بخوان!
گفتگوهایی زیبا..

باران نور است ...



اینجا خیلیها مرده اند

جمعه میعادگاهی است که دل عاشق در گیر و دار


خود فراموشی ها و مردن آرمانها گمش نکند 


نشانه هایی دارد که بین تمامی روزهای هفته بین چهارشنبه


و دوشنبه بشناسیش 


نگاهت به زمین نباشد اینجا خیلیها مرده اند


نگاهت به آسمانی باشد که نوید آمدنش را داده اند.