سلام بر زیباترین زیبای زیبا یی آفرین
بعد از زمانی طولانی دلم خواست بنویسم
از درد ، از تجربه درد از زادن با درد که هر کس با زبانی
می سرایدش .
درد ، چکامه حقیقت بینی و خواهی بشر است آنجا که ، با تمام
قلبش فهمیده ، آنجا که با تمام جانش ادراک کرده
درد هنرمندی است که ما را هنرمند می خواهد
باورمان را مقاوم می کند ...
درد ریشه در ادراک دارد بی درد بودن یعنی به درد زیستن نمی خوری
یعنی ، ادراکت ، جانت مرده است
درد آشنای دیرین که چشم را به بهتر دیدن باز می کند
درد بیدار گر ریشه های فهمیدن در عمق اندیشه آدمی
از درد نمی گریزم وقتی او با تمام اشتیاق به سمتم قدم بر میدارد ..
...