تسنیمی از جنت یار

تسنیمی از جنت یار

و مزاجه من تسنیم ! ( مطففین / 27 )
تسنیمی از جنت یار

تسنیمی از جنت یار

و مزاجه من تسنیم ! ( مطففین / 27 )

آب و گل!



اعتکاف با همه دقایق و ساعات بکرش گذشت 


خادم باشی یا معتکف چندان فرقی نمی کند


مهم در منظر ارباب بودن است


و در معرض نسیم رحمت دعای دستهای مهربانش.


امسال باز شب شهادت عقیله بنی هاشم 


باران می بارید.


اینها همه بهانه اند تا از آب و گل زمین 


درآییم و وسعت یابیم ،همین!

...


شب عطایا!



اگر بتوانم این دل ودیعه نهاده را

به سلامت به چشمه محبتت برسانم

هرشب لیله الرغایبی است برای

دلم!

دلم هوای بوسیدن غبارهای راه اربابم

را دارد، فقط کرامت تو که آفریدگار

من و مایی می تواند دعاهای بنده هایش را

برآورده کند دعاهایی که برای من محال 

است بس که جرم کرده و حرمتت را

شکسته ام !

اما برای تو کوچک است محال معنا ندارد.

دارم یکی یکی دعاهایم را می کنم

و دلم قرص است همه را می شنوی و..

تو به آن بزرگی و من عبد به این کوچکی!

چه قدر زیباست !

می دانم کاری نکرده ام تا لایق عطیه تو باشم

اما چه کنم بد عادت داده ای به آمرزش بی حسابت و 

امیدوارم کرده ای به « ولسوف یعطیک ربک فترضی »

شب را خواهم خوابید در حالی که دلم به لطفت مشغول و

به کرم و فضلت دلبسته !

زیباییهای خلقتت که تمامی ندارد!

اما دعای شب لیله الرغایبم شادی قلب اربابم می باشد!

دعایم تبسم شیرین و خدایی ارباب است ...

و نوازش دستش بر سرمان !

...



تعریف ما از گناه چیه ؟

نه اینکه غیبت و تهمت گناه نباشه 

اما قبح این گناهان برامون مبرهنه!

دست کم فطرتا با این گناهان

مراوده نداریم الا به نفس سرکش و آراستگی 

و تدلیسی که نفس برامون می کنه

اما هیچ فکر کردیم ما انسانیم و اشرف مخلوقات

اما توجه نداریم!

اینکه از کنار امتحان با غفلت عبور کنیم

بی توجهی !